ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

گفت هستم...

 

 

گفت هستم برایت دعا میکنم با همه سختی ها با همه نامرادی های زندگی؛ با همه نا برابری ها. گفت هستم؛ چشمانم را خوب می چرخانم کودک گلفروش را می بینم پیرمرد فلوت زن را می بینم کولی کاسه به دست را میبینم نترس تدبیر همه با من. گفت هستم؛ ایمان داشته باش دستان ناتوانت را که به آسمان بالا برده ای می بینم . گفتم :خوب که نگاه می کنم هیچ چیز حوالی ام بد نیست خوبی و مهربانی ات در جای جای زندگیم ریشه دوانده من همان بنده خوشبخت توام که مرا ملالی نیست جز رنج آنان که میبینم و توانی ندارم بر مرهمشان گفتم هستی که من هستم پس مرو از زندگیم تا بمانم.

نظرات 4 + ارسال نظر
اجادسا 4 خرداد 1390 ساعت 19:36

سلام مریم جان ممنون خیلی خیلی زیبا بود

شرمندمون نکن ممنون خوشحالم که خوشتون اومده سجاد عزیز

عاطفه 6 خرداد 1390 ساعت 01:11 http://www.atefh653.blogsky.com

مطالبت عالی جیگرم مریم جونم یه دونه باشییییییییی

عااااااااااااااااااشقتم دوستم خواهش میکنم

فرشید 7 خرداد 1390 ساعت 18:02 http://mf2010love.persianblog.ir/


سلام دوست من
وبلاگت خیلی پر محتوا و جالبه
اگه وقت کردی به منم یه سری بزن
اگه با تبادل لینک موافق بودی بهم اطلاع بده
در ضمن اگه خواستی میتونی منو با نام عشق دو طرفه بلینکی

فریده 11 خرداد 1390 ساعت 00:55 http://sezavaree-eshgh.blogsky.com

سلام سجاد عزیزم
مطلب خیلی قشنگی بود
پست بعدیت هم همینطور
بازم بیا وبم
بای

سلام فریده جان خیلی ممنون که میخونی وخوشتون میاد
ولی این مطلب و مریم نوشته نه من به نویسندش توجه کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد