ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

خدا هست

  

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره ی خدا بود.

استاد پرسید : « آیا در کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ »

کسی پاسخ نداد.

استاد دوباره پرسید : « آیا در کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ »

دوباره کسی پاسخ نداد.

استاد برای سومین بار پرسید : « آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟ »

برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد.

استاد با قاطعیت گفت :

« با این وصف خدا وجود ندارد ».

دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست صحبت کند.

استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید :

« آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ »

همه سکوت کردند.

« آیا در کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ »

« آیا در کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟ »

وقتی براس سومین بار کسی پاسخ نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد.

.

پی نوشت : راستی یادتونه 2 تا پست قبل دلم تنگ شده بود واسش، همه چی جور شد رفتم دیدمش. خیلی خوشحال شدم وقتی دیدمش قشنگتر از همه روزایی بود که دیده بودمش.

دوست دارم بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس.

خدایا خیلی مخلصیم بزرگیت و شکر

نظرات 16 + ارسال نظر
کیوان 20 دی 1388 ساعت 02:19 http://www.keyvan7.blogfa.com

سلام آقای اجادسا خوشحالم که تونستی ببینیش. دعاکن که منم بتونم عشقمو ببینم

ممنون کیوان جان
چشم حتما دعا میکنم
انشاا... که می بینیش

مدی 20 دی 1388 ساعت 02:49 http://madikhanoom.blogsky.com

عالی بود مرسی
حالا که ژسر خوبی شدی منم به خانومت نمیگم اما واسه دومادیت فشن کن

ممنون مدی خانوم از لطفتون
مرسی که نمیگی
نه اصلا حرفشم نزن

سلام دوست عزیز خوبی؟ [گل]

۞۞●(دفتر عشق)●۞۞ به روز شد [قلب]

منتظر حضور گرم شما هستم.

برقرار باشی و سبز[گل]

[گل][گل][گل]

در این آسمان پر ستاره ، یکی از ستاره ها در آسمان نیست!

سپیده می آید اما خبری از رنگ آبی آسمان نیست!

خورشید در قلب آسمان نشسته و میسوزاند قلبش را ...

[گل][گل][گل]

www.daftareshghe.blogsky.com

مرسی مهدی عزیز خوبم خدارو شکر
یه مدت بود آپ نمی کردی
خوشحالم که اومدی و خبرم کردی
به روی چشم الان میام
.......

منا 20 دی 1388 ساعت 08:25 http://8daily.blogsky.com/

سلام
خوبی سجاد خان؟صبحت به خیر
من نمیدونستم اجادسا اسم پسره(آیکون با مخ رفتن تو دیوار)
امروز فرصت کردم پست های قبلیت را میخونم
ممنونم به خونه من سر زدی

مرسی مونا خانوم صبح شما هم بخیر
خواهش میکنم بهتون حق میدم برای اولین بار بود که اومدین وبلاگ من و اسم من و دیدید تازگی داشت واستون
البته اجادسا تبدیل شده اسم سجاد
ممنون که وقت کردین مطالب وبلاگ من رو خوندید
خواهش میکنم
شاد و سبز باشی

سلام ...

خوش به حالت که بالاخره تو رفتی دیدیش ...

اما ... من هنوز در انتظارم ...

در انتظاری که شاید هیچ وقت وصالش نرسه ...

آپت خیلی قشنگ بود ...

مطمئنم انتظار شما هم یه روز نتیجه میده امیدت رو از دست نده
نیلوفر جان

ممنون که اومدی

سید محمد 20 دی 1388 ساعت 11:45 http://Sazedel.Com

قشنگ بود داداشی

اول!!!

ممنون محمد عزیز از حضور سبزت
.
.
.
.

اول نه ششم

دریا 20 دی 1388 ساعت 12:07 http://www.daryaa.blogsky.com

سلام
داستان خیلی قشنگیه
راستی... خوشحالم که دیدیش
سبز باشی

ممنون از شما دوست خوبم دریا خانوم
شما هم سبز باشید و البته شاد

فرانک 20 دی 1388 ساعت 15:47 http://parvanak.blogsky.com

سلام مرسی که بهم سر میزنی دلم برای وبلاگ نوشتن تنگ شده ولی خیلی کار دارم نمیرسم.
مطلب جالبی بود
خوشحالم که مونا رو دیدی الهی که هر دوتون معلمهای خوبی ،خیلی بهتر از گذشته و برای همدیگه باشید مهم این نیست که چقدر پیش هم هستیم مهم اینه که چقدر از هم یاد میگیریم.

خواهش میکنم وظیفس مخصوصا که دوست گلی مثل شما باشه
خوشحالم که خوشت اومد
ممنون از این همه خوبیت فرانک جان

درسته همینطوره

فرانک 20 دی 1388 ساعت 15:49 http://parvanak.blogsky.com

سلام بازم اومدم بگم 5شنبه 24/10 توی سالن آمفی تیاتر بیمارستان لقمان سمینار هوش هیجانی دارم دوست داری بیا.میتونیم ازهم دیگه چیز یاد بگیریم.

مرسی که باخبرم کردی

سلام سجاد جان
خوبی؟؟؟
ببخش من دیروز می خواستم بیام توی وبلاگت و درباره سوالت بنویسم اما وقت نشد. این روزها درگیر تهیه بلیط و برگشتنم. جدا ببخش منو...
اول به خاطر پی نوشتت کلللی خوشحالم.. خدا رو هزار بار شکر. خوبه که الان خوب و شادی..
دوم مطلبت خیلی زیبا بود! دانشجوها هم بوق بودن.. شنیدن خدای صدا کاری نداره. شرشر آب صدای خداست. خوندن یه پرنده صدای خداست. دیدن یه پروانه دیدن خداست. لمس یه سنگ، یه برگ، یه گلبرگ لمس خداست... کدوم عقل سالمی می پذیره که اینا بی دلیل به وجود آمدن؟؟؟
عالی بود مطلبت... مرسی از دعوتت عزیزم.
شاد باشی.
در ضمن جهت اطلاع دوست گلم حدودا دو هفته دیگه میام ایران. البته حدودا...

ممنون خدارو شکر خوبم
این چه حرفیه مرسی که راهنماییم کردی
ممنون از احساس همدردیت ترنج جان
درسته همه ایناها که گفتی و خیلی چیزهای دیگه
دلیل بر وجود خداست

میگم خسته نشی انقدر زحمت میکشی حدودانش به درد پسر خالت میخورن من دقیقش و میخوام

باشه عزیزم فقط چاپاتی من یادت نره

شاد و سبز باشی

سلام دوست مهربانم.
مثل همیشه زیبا و علمی؛آموزنده و جذاب. ممنون ازت.

سلام
.
.
.
ممنون فریده خانوم عزیز
شاد و سبز باشی

asiyeh 20 دی 1388 ساعت 18:19

salam

سلام آسیه خانوم عزیز ممنون که اومدین سبز باشی

کیوان 21 دی 1388 ساعت 01:35 http://www.keyvan7.blogfa.com

دوست عزیز گفتم برام دعا کن لطفا

چشم کیوان جان بازم دعا میکنم

خیلی زیبا بود
شاد باشی

ممنون ماهی خانوم

« آیا در این وبلاگ کسی هست که صدای سجاد را شنیده باشد؟ »

همه سکوت کردند.

« آیا در وبلاگ کسی هست که مغز سجاد را لمس کرده باشد؟ »

« آیا در وبلاگ کسی هست که مغز سجاد را دیده باشد؟ »

پس سجاد وجود ندارد.

بسیار متشکر نیلوفر جان

واقعا جالب بود اصلا انتظار نداشتم

جا خوردم

شاد و سبز باشی

نازی 7 آذر 1389 ساعت 10:18

و میدونی اون دانشجو .دانشمند یهود(اینشتین)بوده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد