سلام
دیروز داشتم تو سایتی که همیشه بهش سر می زدم گشت و گذار میکردم یه مطلبی به چشم خورد که خوشم اومد. بعد گفتم با در نظر گرفتن اسم سایت بزارمش تو وبلاگم البته این مطلب عکس داره ولی چون عکساش زیاده و امکان داره واسه باز کردن وبلاگ مشکل پیش بیاد بدون عکس گذاشتمش البته دوستایی که دوست دارن با عکس ببینن در آخر آدرس سایت و براتون می زارم پیشنهاد میکنم حتما یه سر به سایت بزنین. شاد و سبز باشین
.................................................
رفت و رفت ولی ناگهان گودال را ندید و داخل آن افتاد و گیر کرد. بخت به او رو کرده بود که...
چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک.
زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ میشد. هر چقدر که دایره بزرگتر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر.
آنقدر این فضای خالی زیاد شد و دایره ناراحت تر که ناچار برای کمک به سراغ پدر رفت و به او گفت: پدر شما چرا جای خالی ندارید؟
پدر گفت: عزیزم جالی خالی نه، قطعه گمشده. هر کسی در زندگی خود قطعه گمشده دارد من هم داشتم، مادرت قطعه گم شدهی من بود. با پیدا کردن او تکمیل شدم. یک دایره کامل.
پسر از همان روز جست و جوی قطعهی گمشده خود را آغاز کرد. رفت و رفت تا به یک قطعهای از دایره رسید شعاع و زاویه آن را اندازه گرفت درست اندازه جای خالی بود ولی مشکل آن بود که قطعه زرد بود.
دایره باز هم رفت تا اینکه به یک مثلث رسید که فضای خالی خود را با قطعههای رنگارنگ کوچک پر کرده بود.
دایره دیگر از جست و جو خسته شده بود تا اینکه به یک قطعه مربع گمشده رسید، به او گفت شما قطعه گمشده من را ندیدید؟
قطعه مربع گریه کرد و گفت: من هستم
ولی شما مربع هستید و قطعه گمشدهی من قسمتی از دایره است.
من اول قطعهای از دایره بودم یعنی دقیقا بگویم قسمتی از شما و منتظرتان که یک مربع قرمز آمد. قطعهی گمشده او مربع بود ولی من گول خوردم و خود را به زور داخل فضای خالی او کردم، به مرور زمان تغییر شکل دادم و به شکل فضای خالی مربع در آمدم .ولی او قرمز بود و من آبی، به هم نمیخوردیم. اکنون پشیمانم. من قطعهی گمشدهی شما هستم.
دایره که دید قطعه گمشده خود را پیدا کرده سعی کرد او را در فضای خالی خود جا دهد اما نشد، بنا بر این او را با طناب به خود بست و خوشحال راه افتاد. حرکت کردن با یک قطعه که سبب بد قواره شدن دایره شده بود خیلی سخت بود ولی دایره تمام این سختیها را به جان خریده بود و با عشق حرکت میکرد.
رفت و رفت ولی ناگهان گودال را ندید و داخل آن افتاد و گیر کرد. بخت به او رو کرده بود که قطعهی گمشدهاش قسمت بالای او بود و گیر نکرده بود. قطعه گمشده به او گفت: من را باز کن تا بروم و کمک بیاورم.
قطعهی گمشده رفت و هیچ وقت برنگشت. دایره هم سالها آنقدر گریه کرد تا بیضی شد (لاغر شد) و توانست از گودال بیرون بیاید. دلش شور میزد که نکند اتفاقی برای قطعه گم شده افتاده باشد. دنبال او به هر سو رفت. تا اینکه بالاخره او را پیدا کرد. کاش هیچ وقت او را پیدا نمیکرد.
.
http://dvbpersian.blogsky.com/1388/08/03/post-2769/
سلام. مطلب جالبی بود. کلا مطالب وبلاگت جالبند. در ضمن دیدم از وبلاگ های دیگه نقل قول می کنی. یه سری هم به من بزنی خوشحال می شم.
راستی فکر می کنم مطالب شما با وبلاگ من نزدیک باشه بد نیست لینک شما رو بدم. ممنون می شم بگی به چه اسمی لینک بدم.
ممنون علی آقا
منم خوشحال میشم با شما تبادل لینک کنم
پس پیش به سوی یه دوستی جدید سبز و شاد باشید
سلام
همه ی ما مثل همین اشکال هندسی هستیم
اما متاسفانه چیزی که زیاد شده همین نا همگونی ها تو جامعه هست که هیچ کس شبیه قطعه ی خودش نیست شاید فکر کنیم قطعه ی گم شده ی ما همین فرده اما بعد مشخص میشه که اشتباه کردیم
اما یه خصوصیتی که انسان داره اینه که شکل پذیره و می تونه
خودش و به اشکال مختلف در بیاره و تطبیق بده
خیلی عالی بود
موفق باشید
یا حق.
بله درست میگی دقیقا پیامی بود که این داستان داد
شاد و سبز باشی مینای عزیز
راستی داداش سجاد من لینکتون می کنم
سلام
سلام
خیلی خوب بود
الام میرم اون سایت و عکسا رو نگاه میکنم
سبز باشی
سلام خوبی؟ چه خبرا سری به ما نمیزنی؟
منم دورا دور خبرتو دارم...
ممنون یلدا جان به روی چشم میام
مرسی از اینه ازم بی خبر نیستی
شاد و سبز باشی
سلام سجاد عزیز
خوبی؟؟؟
خیلی وقته که نیامده بودم به دیدنت... امیدوارم مثل همیشه پرانرژی و شاد باشی..
مطلبت عالی بود.. عکساش هم زیباست. مرسی....
شاد باشی و همیشه موفق.
ممنون ترنج بانوی عزیز
آره خیلی وقت بود البته من درک میکنم از وقتی که رفتی دسترسیت به کامپیوتر کم شده ولی با این حال مرسی از اینکه هنوز میای و بهمون سر می زنی انشاا... که همیشه موفق باشی بدون ما هم به یادتیم
شاد و سبز باشی
سلام
امشب با آهنگ وبلاگت و رفتن به وبلاگ رومینا خیلی حس عجیبی پیدا کردم.
خیلی دلم گرفت داداشی.
خیلیییییییییییییییی
البته دل منم واسه رومینا میگیره ازش خبر ندارم کلی نگرانشم تا الاتن سابقه نداشته این همه مدت خبری ازش نشه
داداش اگه خبر شد خبرم کن
قربون اون دل بزرگت بشم
شاد و سبز باشی
پیش از سحر تاریک است اما تاکنون نشده که افتاب طلوع نکند. به سحر اعتماد کنید!
سلام
بروز کردم و منتظر حضور پرمحبتتون هستم.
سبز باشی
سلام خوبی؟
عالی بود
مرسی از حضورت
شاد باشی[گل]
خیلی قشنگ بود
سلام خوبی؟
تولدمه
یه سر بزن
چه خبره توپی آخ جوون تولده تولد حتما میام چرا که نه
سلام.
اخییییییی . . .
بیچاره دایره ............................
از مربع ها بدم میاد!
خیلی خوشگل بود . . .
راستی مرسی که اومدی.
همه مربع ها که آخه بد نیستند و همه دایره ها هم خوب نیستن
ممنون فاطیما خانوم که اومدید
خواهش میکنم
شاد و سبز باشی
سلام عزیزم
داستان با مزه ای بود
ممنون که خبر دادی
شاد باشی
ممنون هم آکواریومی عزیز
مرسی از اینکه اومدی
ماهی خانوم اینم نظر شماس دیگه که بامزه بود
شاد و سبز باشی
سلام اجادسا گل
خوبی؟
دنیای بدی شده
اشکال هندسی هم به هم رحم نمی کنند.
آپ خوبی بود.
موفق باشی
فعلا...
سلام.خوبید.خوشحالم از داشتن دوستی مثل شما.راستش سرم خیلی شلوغه.اما چشم.سر فرصت وبلاگم و به روز می کنم.
ممنون هیوا جان خوبی از خودته
امیدوارم اون روز نزدیک باشه
شاد و سبز باشی