ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

توضیح ممنوع

 

خورشید در پس دانایی ما یخ زده است

و صدامان چندی ست خشکیده

گنهی نیست که اینگونه گنهکار شدیم

کودک مردم بالادست!

اندکی ترسیدست 

. 

نظرات 10 + ارسال نظر
اجادسا 1 شهریور 1388 ساعت 02:13 http://ajadesa.blogsky.com



ممنون یه جورایی حرف دلمو زدی ۲ ۳ روزی بود که داشتم بهش فکر میکردم هی ...

نیمچه شعر زیبایی بود خوشحالم که تونستی بعد مدتی بنویسی

نوشین 1 شهریور 1388 ساعت 11:53 http://manonima2tayi.blogfa.com

به سراغ من اگر می آیید ، پشت هیچستانم

پشت هیچستان جایی است

پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدکهایی است


که خبر می آرند از گل واشده دورترین بوته خاک


روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح

به سرتپه معراج شقایق رفتند


پشت هیچستان چتر خواهش باز است

تا نسیم عطشی در بن برگی بدود

زنگ باران به صدا می آید

آدم اینجا تنهاست

و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است

به سراغ من اگرمی آیید ، نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد


<< چینی نازک تنهایی من >>


مهربون همیشگی منتظر حضورتم... تنهام نزاری ها....


سلام فهیمه جونم
خوبی؟؟؟
مطلبت خیلی زیبا بود...
موفق باشی

مرسی نوشین خانوم

مونا 1 شهریور 1388 ساعت 12:50 http://ajadesa.blogsky.com

سلام فهیمه جونم
خیلی شعر خوبی بود

ترانه ها در پس وحشت دل انگیز است
موسیقی در پس ترانه های دل انگیز گوش نواز است

سلام مرسی سر زدی...امیدوارم هر دو قبول شیییییم

ممنون که اومدی انشاا...

ماهی خانوم 1 شهریور 1388 ساعت 13:43 http://mahinameh.blogsky.com

سلاااااااااااااااااام
خوبییییییییییییییییییی؟؟
جزغولی خودمی دیگه!!!!!!!!!!!!
غر نزن بچه سرم شلوغه کلا کم میام نت
جیگرمین همتون.....
بوووووووووووووووس

ممنون ماهی خانوم
ماهی به ماهی غر نزنه به کی غر بزنه
مرسی عزیزم که اومدی
موفق باشی کاش بازم مثل قبل زیاد بیای نت

آسمون(مشی) 2 شهریور 1388 ساعت 15:35 http://mashi.blogsky.com

کودک...
هی هی...چه زیبا بود...
کودک دورن منم بعضی وقتها می ترسد...

دریا 2 شهریور 1388 ساعت 20:03 http://www.daryaa.blogsky.com

*این روزها دری است که از آسمان روی زمین باز است کافیست سر بلند کنیم.*

*التماس دعا*

سبز باشی

من آپ کردم منتظر حضورت هستم دوست عزیز[لبخند][گل]
قبول نشدم تو چی؟

اجادسا : حتما عزیزم میام خوشحال شدم خبرم کردی
چرا آخه
من قبول شدم

فرانک 4 شهریور 1388 ساعت 13:04 http://parvanak.blogsky.com

کودکان پاک و بی آلایشند.
بالادستان روزگاری بس غریب است که کودکی را پشت سر نهاده اند.
کودکان نترسند چون مادر دارند
بالادستان مدتهاست که مادر ندارند
کودکان بی مادر خدا دارند
بالادستان چندقرنی ست که خود را خدا میدانند
رعشه وترس در پس کوچه ی بی خدایی
بالادستان را به لجنزار تاریخ میبرد.

سلام فهیمه جون
خوبی عزیزم؟ ممنون از این چند خط نوشته زیبا.......
زیبا بود! مرسی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد