ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

ماهی سیاه کوچولو

غریبه و بی کس و کار زندونیه یه عادتم نا واسه چرخش ندارن عقربه های ساعتم

بهار

 

سپاس خدایی را که در قالب جهان آفرینش دفتر حسن و زیبایی بنمود و برگ های گوناگون آن را در برابر ادراک و احساس آدمیان بگشود تا پاک بینن و از هر ورق آن فصول اسرار خوانند و از دریافت هر سری مزه ی عشق چشند.

سلام :

من از این به بعد قسمتی از این صفحه رو اشغال می کنم و با حرف های خودم سرتون و درد می یارم.

دوستای گل من سجاد و فهیمه به من اازه دادن تا باهاشون بنویسم و این لطف بزرگیه.

از فهیمه جان هم ممنونم که اینقدر زیبا از من استقبال کرد، مرسی فهیمه جونم.

بهار با همه ی قشنگیش، زشت می شه وقتی شبنم روی برگ درخت سیب با آفتاب قهر کنه، زشت می شه وقتی ماهی توی تنگ بلور صدای رودخونه رو نشنوه و زشت می شه وقتی آسمون برای زمین لباس نو نخره.

ولی هیچ وقت چنین اتفاقاتی نمی افته، چون خدا بهار و با همه قشنگیش آفریده، با رنگارنگی گل بنفشه با عطر خوب شکوفه ی درختان با صدای گنجشک های خوشحال و خیلی چیزهای دیگه.

.

.

تو بهار همه چیز یه جور دیگس، رنگ آسمون، زمین، درختها، گلها، دیوارهای خونه، لباس ها و دلامون، البته دل هر کس ممکن یه رنگی بشه.

ولی دل من سفید می شه، منم یه مداد سیاه دارم که همیشه دلم و با اون مداد، سیاه می کنم ولی آنقدر خدا مهربونه که همش به بندش فرصت می ده و یه دل تازه براش می فرسته، مثل وقتی که کسی می ره خونه ی خدا، وقتی کعبه رو می بینه انگار روی هوا داره کعبه رو طواف می کنه، بعدش که بر می گرده بازم گناه می کنه و لباس سفید احرام سیاه و کثیف می شه.

خدایا کاری کن هیچ وقت شبنم با آفتاب قهر نکنه.

خدایا آب رودخانه را از ماهی تنگ دریغ مدار.

خدایا مداد سیاه ما را از دستمان بگیر تا دلهایمان خوشرنگ بماند.

پروردگارا هر روزمان را لحظه ای از بهار قرار بده.

نظرات 11 + ارسال نظر
میترا 1 اردیبهشت 1388 ساعت 13:50 http://www.dokhtarane.blogfa.com

دیدی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اول سدم دیگه

میترا 1 اردیبهشت 1388 ساعت 13:53 http://www.dokhtarane.blogfa.com



بیمعرفت
منو برای آپ جدیدت خبر کردی

راستی من شمارو با نام آجادسا لینک کردم

خوشحال میشم اگه تو هم منو قابل بدونی و با اسم دخترانه لینکم کنی
مرسی از لطفت

ممنونم میترا خانوم که شما ما رو قابل دونستین باشه شما رو لینک می کنم موفق باشین

دختر نارنج و ترنج 1 اردیبهشت 1388 ساعت 13:58

سلام مونا جان،
خوش اومدی... نوشته ت زیبا و دلنشین بود. همیشه موفق باشی....

ممنونم دوست من خوشحالم که نوشته هام به دلت نشست تو هم همچنین

ماهی تنها 1 اردیبهشت 1388 ساعت 17:23 http://onlyabadan.blogsky.com

سلام سجاد خوبی من به روزم بدو بیا منتظرتم

[گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب]

آن دم که در قلبم نشستی ، دنیا نصیبم شد!
آن دم که شعر عشق را با آن صدای دلنشینت در گوشم زمزمه کردی ،
عاشق احساسات پاکت شدم!
چه آرامشی دارم در لحظه هایی که بیشتر از هر زمان نا آرامم!

[گل][قلب][گل][قلب][گل][قلب]

سلام دوست عزیز خوبی؟[گل][قلب]

دفتر عشق به روز شد[گل][قلب]

منتظر حضورت هستم[گل][قلب]

برقرار باشی و سبز[گل][قلب]

میترا 2 اردیبهشت 1388 ساعت 05:04

سلام
واقعا شرمنده
نمیدونم چرا اینجوری شد
ولی من همونجر که میخواستی لینکت کردم
مرسی از لطفت

مریم 2 اردیبهشت 1388 ساعت 14:00 http://titanic.blogsky.com

سلام
امیدوارم موفق باشی و این وبلاگ برات پر از خاطره باشه
من آپم خوشحال می شم بهم سر بزنی
منتظرم

ایمان 2 اردیبهشت 1388 ساعت 20:01 http://ashablog.blogfa.com

ممنون از قطعه ی تفکر بر انگیزت

فرانک 2 اردیبهشت 1388 ساعت 23:38

سلام مداد سیاه را دردست میگیرم ومینوسم دل سفیدم را با عشق فقط خط خطی میکنم وانوقت کعبه همین دل میشود وخدا دران جای میگیرد.
خانواده پر جمعیت مهربون همگی باهم بیایید توی وبلاگم بگین که چند میارزید؟دارم مقاله مینویسم به نظرات شما نیاز دارم

سهراب 13 اردیبهشت 1388 ساعت 19:07

سلام مونا خانم شرمنده که چند روزیه نتونستم به وبلاگتون سر برزنم
وبلاگتون نسبت به قبل خیلی بهتر شده به فهیمه خانم و آقا سجاد هم سلام برسونید. فعلا بای

مرسی آقا سهراب

سهراب 15 اردیبهشت 1388 ساعت 15:01

خواهش می کنم وظیفمون بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد